که حقوقِ بشرِ مرده به چه کار آید؟؟؟

Posted: August 9, 2012 in Uncategorized

دل‌ من بغداد است.

کودکان‌اش همه آزردهٔ جبر، و چه اجبارِ خوش آهنگی بود.

کودکان می‌رفتند، همه پابوسیِ مرگ و دموکراسیِ سبز، لجنی در بر داشت.

حرفِ خوب هم زور بود…

” ما آمده ایم تا که شما را به تمدن ببریم “

” ما آماده ایم با موشک، تا شما را برهانیم ز جنگ “

حرفِ حق هم زور بود.

روده‌های کودکِ بغدادی روی پیشانیِ بابا مانده است.

پسری جان داده است، که به جبر آمد و با جبر پرید.

بمب‌ها را میدید. رویِ قلبش، تک‌ تک‌ ساعت بود.

سیم هایی خوش رنگ، خطِ سیر مرگ بود.

همه از خاک هستیم و به او در راهیم… 

دل‌ بغدادیِ من پرپر شد.

سالها سرخ گذشت. سبزیِ آزادی بوی مردابِ تمدن دارد.

خیر خواهی‌ زور بود. دیده‌بانی کور بود.

که حقوقِ بشرِ مرده به چه کار آید؟؟؟

میرا ( علی‌ )

Image

Leave a comment